«خیابان سی تیر» که به آن خیابان ادیان نیز می گویند، اکنون به واسطه دکان های غذا فروشی دوست داشتنی تر از سابق شده است. این خیابان قدیمی تهران، همیشه مکانی برای بازدید توریستهای خارجی بوده و هست. فارسی آموزان هشتاد و هفتمین دوره زبان فارسی بنیاد سعدی که جهت بازدید از موزه تاریخی ایران باستان به این خیابان آمده اند، نظرشان به این دکانهای غذافروشی جلب شده اما طبق برنامه در نظر گرفته شده برایشان، باید ابتدا موزه ایران باستان را ببینند.
بخش اول بازدید، به تاریخ دوره باستان اختصاص دارد. برخی از فارسی آموزان بنا به رشته های تحصیلی خود که ایران شناسی، زبان و ادبیات فارسی، روابط بین الملل و... است، به بخش دوره باستان علاقه بیشتری نشان میدهند. یکی از بخشهای جالب توجه برای همه این فارسی آموزان خارجی، پیکر بانوی هفت هزار ساله است که در خیابان مولوی تهران کشف شده است؛ این بخش از بازدید با توضیحات خانم خرمی، از کارشناسان بنیاد سعدی، درباره نحوه دفن انسانها در ایران باستان جذاب تر نیز می شود.
همچنین بخشی که به آثار دوره هخامنشیان و اشکانیان اختصاص دارد، مورد توجه قرار گرفت، به خصوص مجسمه سرباز دوره اشکانی، پله های ورودی دوره اشکانی و کتیبه های سنگی این دوره. برخی فارسی آموزان در کنار این آثار با ژست های مختلف مثل شیوه ایستادن سربازهای هخامنشی عکس می اندازند و می خندند. بخشی دیگر از فارسی آموزان اما به دانستن چرایی استفاده از حیواناتی نظیر مار، شیر و دیگر حیوانات در سرستون ها، کوزه ها و دیگر آثار این طبقه علاقه دارند. بنابراین یک کلاس کوچک تاریخ، اینبار با توضیحات آقای حسنی، از مدرسان زبان فارسی بنیاد سعدی، در گوشه ای از موزه ایران باستان شکل می گیرد. صحبت از میترائیستم و عقایدشان هست و تاثیر آن بر آثار هنری این دوره. در این میان متوجه میشوم که نام یکی از دختران روسی نیز، همچون دختر ترکیه ای، دریا است. او که ساکن آستراخان روسیه است و فارسی را بسیار خوب صحبت می کند می گوید" پدر من ایرانی است و فارسی در واقع زبان سوم من است. آلمانی هم بلدم و تاریخ خاورمیانه را خیلی دوست دارم". آرپینه نیز دختری از ارمنستان است که پدر بزرگش ایرانی است و اکنون با خانواده در روسیه زندگی میکند و در رشته زبان فارسی درس می خواند، او تاریخ ایران، به خصوص دوره باستان را دوست دارد و سوالاتی نیز در مورد برخی آثار می پرسد.
وقت تنگ است و باید از آثار دوره اسلامی نیز بازدید کنند. برخی دختران مجذوب قرآنها و نسخ خطی این قرن پنجم هجری شده اند. شیما، دختر ترکیه ای به یکی از محرابهای کاشی کاری شده اشاره میکند و میگوید " این رنگهای آبی بسیار زیبا هستند" خانم سحر گل که از ایالت سند پاکستان آمده است و پژوهشگر ادبیات و استاد فلسفه است، به گچ بریهای محرابها نگاه میکند و در مقابل پرسش من در مورد آثار موزه ایران باستان میگوید" وقتی آثار دوره باستان را با این دوره مقایسه می کنم پیشرفت انسان را در آن میبینم. این آثار که می بینید ( اشاره به گچ بری ها و نقاشی های دوره اسلامی) حتما با دستی ماهر انجام شده است. در آثار دوره باستان نقش تخیل بیشتر است و در این دوره نقش مهارت انسانها" .
از نظر یکی دیگر از دختران اهل ترکیه، در این طبقه، آثار دوره سلجوقیان و همچنین دوره قاجار جالب توجه است. نقاشیهای قهوه خانه ای آخرین بخش از بازدید موزه ایران باستان است. گرمای هوا کلافه کننده است، با این وجود فارسی آموزان دوست دارند در کنار سر در موزه ایران باستان عکسی به یادگار بیندازند.
هنگام ناهار به رستورانی سنتی در آن طرف خیابان سی تیر می رویم. کنار کریستیانا و دریا از روسیه نشسته ام که متوجه میشوم کریستیانا قبلا نیز به ایران آمده و سه ماهی در دانشگاه گیلان درس خوانده است. ازغذاهای شمالی به خصوص میرزا قاسمی بسیار خوشش می آید و ماسوله به خاطر معماری خاص خانه ها برایش بسیار جالب بوده است و می گوید" در روسیه چنین چیزی نداریم " . کریستیانا چشمان سبز رنگ و پوستی سفید دارد و در مقابل گفته من که شبیه گیلانی ها هستی می خندد. طی صحبت هایم با این دو دختر جوان متوجه می شوم بسیار علاقه دارند تا مدتی در ایران زندگی کنند. "خیلی دوست دارم کیش بروم. البته می دانم الان بسیار گرم است" این صحبت دریا، دختر دورگه روسی است. صرف غذای ایرانی در این رستوران سنتی، با نماهای زیبا، خستگی بازدید را از تن فارسی آموزان هشتاد و هفتمین دوره زبان فارسی بنیاد سعدی به در آورده است و مسولان بنیاد نیز امیدوارند خاطره ای خوش از یک بازدید تاریخی در ذهنشان آنها نقش ببندد